اهمیت طراحی نمای ساختمان در زیبایی شناختی شهری
نما در لغت نامه دهخدا به معنای صورت ظاهری هر چیزی، آنچه كه در معرض دید و برابر چشم است، آنچه از بیرون سوی دیده می شود، منظره خارجی بنا و عمارت، قسمت خارجی ساختمان و نماسازی، فن روسازی ساختمان و ساختن نمای عمارت است.
در دانش – فن – هنر طراحی شهری بحث زیبایی شناسی به معنای مجموعه عواملی است که حظ استفاده کنندگان از فضای شهری را موجب می گردد. طراح شهری در ایجاد حظ برای شهروندان بایستی چارچوب های بسیاری را رعایت کند: قابلیت استفاده، ساختار، سلسله مراتب، مسائل مالی، ضوابط و مقررات و … . واقعیت آن است که سعی در نزدیک شدن زیباشناسی به طراحی شهری، مثل نزدیک شدن به سایر اصول اجتماعی یا اخلاقی، اغلب به تنگناهای پیچیده ای منجر می شود که طراح شهری وظیفه حل آن ها را بر عهده دارد.
از دیدگاه پدیدارشناسانه، ضرورت توجه به زیبایی شناسی آنجا اهمیت می یابد که خنثی بودن فضاها در محیط شهری و بی مکانی انسان در ساختار شهر، نشان از نوعی کمبود دارد. بر مبنای نظریه اطلاعات یک پیام زمانی زیبایی را القا می کند که هدررفت اطلاعاتی کافی داشته باشد. باید مقدار اطلاعات آنقدر باشد که میزان بداعت آن یعنی محتوای زیبایی شناختی آن از حداکثر دریافت ذهنی یعنی شانزده بیت بر ثانیه فراتر رود. از این رو گیرنده مجبور به تشکیل طرح واره ای است که ذهن را اجبارا به خود معطوف داشته و خاطره ای را در ذهن ثبت می نماید. خلق فضای شهری که رساننده مقدار کافی اطلاعات به ذهن بیننده باشد نیازمند طراحی شهری است که خلّاقیت را چاشنی طرح کرده باشد.
اگر حاضر به پذیرش این مسئله باشیم که انگارهها امر واقعی را صرفا بازسازی نمیکنند یا برای خواص آن فقط بافت سازی نمیکنند، پس باید تاثیر دوسویه ای را که ویژگیهای تغییر یابنده انگاره بر واقعیت می گذارد نیز بپذیریم. انگاره زیبایی شناسانه از یک منظره شهری رابطه بین سطوح مختلف معناداری را بازنمایی می کند. انگاره به عبارت دقیقتر با بازی در نقش یک رابطه، بارزترین شکل همتاسازی را موجب می شود. از سویی، معنا به عنوان یک نتیجه هرگز در واقعیت یا در انگاره، یا در فرافکنی یافت نخواهدشد بلکه آن را در شیوه تعامل تمام این عوامل، در همان محلی که به واسطه تعامل شان ساخته می شود دنبال می کند. هیچ کدام از بخشهای آنچه که به عنوان یک اثر زیبایی شناسانه شهری در قالب یک کل بی نهایت قرار دارد محل انحصاری حقیقت زیبایی نیستند، چرا که نمی توان ادعای استقلال از حلقههای اتصال اجزای سیستم را پذیرفت. در نتیجه بازتاب زیبایی شناسانه یک امر واقعی که از اثر طراحی شهری پدید می آید خصیصه ای نهان و متغیر در تصور ذهنی بیننده است که حظ بصری و حس خوشایندی را در آن می جوید.
احساس زیبایی و نوآوری در ارتباط با یکدیگرند و از طرف دیگر نوآوری در ارتباط مستقیم با غیرقابل پیش بینی بودن است. نتیجه این ارتباط این است که بعد از اولین برداشت از یک اثر تازگی آن کمتر می شود و در نتیجه اثر آن نیز نقصان می یابد. از طرف دیگر یک تجربه تکراری همیشه می تواند وسیله ای برای آموزش باشد که این آموزش خود باعث تفاهم بیشتر و وسیلهای برای درک زیبایی شناسانه عمیقتر می شود.
امروزه فضاهای شهری ما به وسیله بدنههایی محصور شدهاند که ارزش شکلی نماهای محصور کننده در آن نادیده گرفته شده است. این چالش به حدی از جذابیت فعالیتها نیز کاسته است و فضای عبوری اساسا به صورت نواری دوبعدی برای عبور ترافیک سواره عمل می کند. این آشفتگی بصری در کنار سایر آلودگیهای بصری دیگر، فضای شهری را بی ارزش جلوه داده و زیبایی شناسی آن را با مشکل روبرو ساخته است.
نمای هر ساختمان در شكلدهی به مجموعه شهری كه در آن حضور دارد، موثر است. اگر به نمای یك ساختمان بدون در نظر گرفتن نمای دیگر ساختمانهای شهر توجه شود، همگونی نمای شهری در مجموع از بین میرود.
تناقض بین جنبه شهری و بیان فردی نما در صورتی میتواند از بین رود كه ساختمان جزیی از شهر در نظر گرفته شود و ارتباطات آن با محیط اطراف چند جانبه باشد. نمای رو به كوچه و خیابان باید تابع عوامل همبستگی بین نماهای اطراف باشد. اما در عین حال بر اساس تركیبی از اجزا مختلف بر حسب عملكرد، ابعاد و مصالحشان شخصیت خاص خود را دارد.
نما در واقع یك سطح صاف و تخت نیست بلكه آن سطح انتقالی بین فضای داخل و خارج است كه با عقب نشستگی و پیش آمدگی، تراس و غیره با فضای داخل مسكن ارتباط پیدا میكند.
در سالهای اخیر پس از مطرح شدن دوباره اهمیت فضاهای عمومی و ارزش زندگی شهری، نما اهمیت دوباره ای یافته است. نما در عمل درون ساختمان را از بیرون و فضای خصوصی را از فضای عمومی جدا می كند. نما حاكی از موقعیت فرهنگی سازندگان ساختمان است و نشانگر میزان نظم طرح ساختمان، امكانات و ذوق تزیین و خانه آرایی طراح و مالك است. یك نما به مثابه معرفی وضعیت ساكنان ساختمان در بین عموم است. نما در واقع صورت ساختمان و بهترین بیان حالتی است كه فرد طراح یا مالك از خود در برابر بیرون دارد. نماهای داخل ساختمان بیشتر جنبه خصوصی دارند، لیكن نماهایی كه به سمت كوچه و بافت شهر باز میشوند، جنبه عمومی تر دارند.
برای اینكه نمای ساختمان حریم خصوصی ساكنان خود را حفظ كند باید نسبت به خیابان بستهتر و محفوظ تر باشد.
بنابراین وجوه پشت و جلوی ساختمان از یك طرف دارای نمود اجتماعی و از طرف دیگر نمود مشخص ساكنان خود است بنابراین نمای هر ساختمان باید هم با فضای عمومی همبستگی داشته باشد و هم بتواند حجم داخلی ساختمان را بیان نماید.
اهمیت بررسی بازتابهای زیبایی شناسانه نمای شهری از دو نظر قابل بررسی است: اول آنکه راهکارهای بازیابی معنا در فضای شهری یافت شوند و دوم آنکه دوام حس زیبایی شناسی در نمای شهری تضمین گردد.
نمای ساختمانها همچون پیراهنی است که شخصیت کالبدی و بصری یک ساختمان را نمایش میدهد. این نما ضمن آنکه منحصر به فرد است باید با بدنهای که کلیت بدنه یک خیابان را تشکیل میدهد هماهنگ و همخوان باشد. در این میان هر ساختمان باید نمایشدهنده الگوی غالب نمای ساختمانها و هماهنگی بین آنها باشد تا ماندگاری تصویر ذهنی از محیط را ایجاد نموده و شهروندان را به حضور در فضای طراحی شده ترغیب نماید. مجموعه نماهای ساختمانی کلیتی به نام نمای شهری را تشکیل می دهند و در اثر وقوع حضور در فضاهای شهری خاطرات جمعی شهروندان شکل مییابد.
بنابراین نمای ساختمان دارای قلمروی بصری و زیبایی شناسانه است. قلمرویی که در ذهن بیننده جای دارد و حاصل تبدیل عرصه عینی کالبد به عرصه ذهنی است. هماهنگی و همخوانی بدنه ساختمان با در نظر گرفتن الگویی منسجم و شاخصهایی روشن برای طراحی قابل دستیابی است. مهمترین شاخصهای زیبایی شناسانه در طراحی نمای ساختمان عبارتند از وزن، ریتم، هارمونی، هماهنگی، تقارن، تعادل، همگونی، همخوانی و استحکام بصری.
فرقی نمیکند که یک برج را طراحی میکنید یا یک ساختمان کوچک با بر چهار یا پنج متر را . مهم اینست که اصول و قواعد طراحی را در مورد هر دو رعایت کنید.
به جرات میتوان گفت که شاید در برخی موارد طراحی یک برج از یک ساختمان کوچک راحت تر باشد واین چیزی است که فقط طراح ساختمان از آن آگاه است .
تقارن یکی از اصول طراحی است و چشم انسان به صورت ناخود آگاه با اشکال متقارن راحت تر ارتباط برقرار می کند اما مشکل آنجاست که در مکاتب مختلف معماری تقارن به روشهای گوناگونی تفصیر می شود .
به عنوان مثال درمورد نماهای ساختمان ودر نماهای سنتی و کلاسیک تقارن به شکل اولیه آن مطرح می شود اما همین تقارن در نماهای مدرن ٰ پست مدرن ویا دیکانستراکشن معانی گوناگونی دارد به طوریکه از لحاظ بصری با مفهوم اولیه آن از زمین تا آسمان متفاوت است.
واین هنر طراح ساختمان است که بتواند تقارن را به بهترین شکل برای بیینده معنی کند.
آموزش های بیشتر:
اگر سوال یا نظری راجع به نماسازی و طراحی نما دارید در بخش نظرات با خانه هنر و معماری اُرچین مطرح نمایید تا به آن پاسخ دهیم.
تحریریه خانه هنر و معماری اُرچین
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.